کلبه دلتنگی
خدایا...! صدایت میکنم چون در این دنیا دیگر صدا به صدا نمیرسه اما تو گفتی که شنوایی!!! واسه همین فقط تو رو صدا میکنم.... تنهام نذار
تنها نشسته ام...
صورتم را
می چسبانم
که بی پرده اند خیلی!
دندان های قلبم
به هم می خورد
تو هم سردت شده انگار ؟!
دست دوستی ات را
توی جیب های گشادت بگذار
آن طرف تر
یکی پشت دلهره هامان
ریز ریز می خندد
چشم هایم سکوت می کنند
آینه ها ...کر می شوند
- خسته ام ...می شود ...به خوابهایم ...
نه با دکمه های ســــــرد کیبورد ....
.
.
دلتنگی را با اشک می نویسند!!!
چای مینوشم، و بغض می کنم !
هیچکس مرا به یاد نمی آورد !
این همه آدم، روی کهکشان به این بزرگی !
و من ...
حتی آرزوی یکی نبودم ...
This
template generated and design by
Nightnama
on 2013 do
not Copy
بازدید امروز: 7
بازدید دیروز: 30
کل بازدیدها: 78829